الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

الینا دختر دوست داشتنی من

تولدت مبارک دخترم

دلم از نبودنت پر است آنقدر که اضافه اش از چشمانم می چکد     عزیز مامان این ماه پرخاطره خیلی دیر میگذره ،خیلی حالم بده ،تو هم انگار مامان رو فراموش کردی حتی لحظه ای نمیای پیشم،میخوام تولدتو تبریک بگم مامان جونم،میخوام تمام بدنتو غرق بوسه کنم،میخوام اون قدر نفس بکشمت تا تموم بشم،مامان جون خیلی حالم بده ... خوش بحالت که خوبی،که راحتی،خوش بحالت که پاکی ومن با دستای کثیفم لیاقت تو رو نداشتم .تا آخر عمرم تو تمام زندگیمی؛تمام احساسمی؛حتی ذره ای از عشقت کم نشدم؛دوستت دارم عزیزم در زمین عشقی نیست که زمینت نزند ، آسمان را دریاب ...
12 شهريور 1391

دلتنگتم مامانی

  دلم پرمیکشه برای با تو بودن .مگه میشه تو دلم نباشی، تو نگاهم نباشی،تو حرفام نباشی ،مگه میشه بهت فکر نکرد ،برات دلتنگی نکرد ،مگه میشه ...   خیلی حس بدیه وقتی دلت واسه یه نفر اون قدر تنگه که حتی جایی واسه نفس نمیمونه ،انگار داری تموم میشی و هیچ  علاقه ای واسه تلاش کردن ونجات پیداکردن نداری . وقتی رو زبونت ورد "کاش میبود" همیشگی شده . روز به روز خسته تر میشم از این همه دلتنگی .کم کم دارم پرمیشم از اشتیاق باتو بودن ،یه اشتیاق همیشگی اما پوچ ،یه بیتابیه عمیق اما آروم .هیچ کس نمیفهمه وقتی میخوای دو حس متضاد رو کنار هم نگه داری چقدر عذاب آوره ،میخوای آروم باشی اما تو دلت غوغاست ،باید امیدوار باشی اما دلی واسه امیدواری نداری،...
30 مرداد 1391

دل بي تو

مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد حتی باغبون نفهمید، که چه آفتی به من زد رگ و ریشه هام سیاه شد ، تو تنم جوونه خشکید اما این دل صبورم  به غم زمونه خندید... دخترم نمي خواستم ديگه بنويسم اما دلم نيومد وبلاگي كه يك روز با عشق واست ساختمو ادامه ندم . دردي كه با رفتنت رو دلم نشست ،غمي كه با نديدنت تو نگاهم خونه كرد ديگه از بين نميره حتي اگه واست ننويسم .چه روزايي بود ،چقدر واسه تولد يك سالگيت روز شماري ميكردم؛يه عالمه طرح داشتم؛يه تولد معركه. يك ماه ديگه تولدته ؛روزي كه اون قدر از اومدنت خوشحال بودم كه حتي دردمو يادم رفته بود،يادمه با اولين گريه ات منم گريه كردم. ،حتي شب از خوشحالي خوابم نميبرد و يك لحظه نگاهم...
17 مرداد 1391

الینا خانومی و عید 91

عکسهای بیرون شهر دخترم... اینم از هدیه هایی که دخترم روز عید گرفت عکس در ادامه مطلب...   ازطرف بابامحمد عزیز                    ازطرف عمه جونای مهربون                   ازطرف مامان جون من وبابایی           ازطرف دایی جون وکلی عیدی از طرف بابای من و بابا که قراره باهاشون یه هدیه عالی واسه الینا جونم بخرم     ...
16 مرداد 1391

سنگ قبر

دختر قشنگم سنگ قبرت مبارک ،حالا دیگه خونه جدیدت یه سر در قشنگ داره تا هرکی اومد دیدنت زودی پیدات کنه... مامان جونم خیلی دلم برات تنگ شده ،خیلی ...   به چه مشغول كنم ديده و دل را كه مدام             دل تو را مي طلبد، ديده تو را مي جويد ...
16 مرداد 1391

دعا

  خدایا به راستی آمرزشت امیدبخش تر از کردار من است وبه راستی رحمتت وسیع تر از پندار من، بارخدایا اگر گناهم نزدت بزرگ باشد گذشتت بزرگ تر است از گناه من خداوندا اگر نالایقم رسم رحمت تو آن است که مرا فرا گیرد زیرا که آن فرا گرفته است همه چیز را به مهربانیت ای مهربانترین مهربانان خدایا به رحمت وسیعت ؛به گذشت بزرگت ؛به مهربانی بیکرانت                                           ...
10 مرداد 1391