الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

الینا دختر دوست داشتنی من

سنگ قبر

1391/5/16 1:44
نویسنده : مامان
5,344 بازدید
اشتراک گذاری

دختر قشنگم سنگ قبرت مبارک ،حالا دیگه خونه جدیدت یه سر در قشنگ داره تا هرکی اومد دیدنت زودی پیدات کنه...

مامان جونم خیلی دلم برات تنگ شده ،خیلی ...

 

به چه مشغول كنم ديده و دل را كه مدام             دل تو را مي طلبد، ديده تو را مي جويد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (53)

مامان ساینا
14 مرداد 91 12:46
آخی، چی بگم، چی دارم بگم. زبونم قاصره. گل من آخه اونجا چه می کنی؟ دلمو آتیش زدی خاله جون. عزیز دلم. اشکهام بند نمی یاد. به خدا جون بگو مامانم یک گل دیگه مثل من می خواد. زود زود بهش بده.
آناهیتا مامانیه آرمیتا
14 مرداد 91 12:53
عزیزم .. چقدرنازبودی چـــــــه زود ســـــــهم روزهـــــای خوب " یـادش بـخـــــــــــیـر " مـیشــــــود ...! وآرزوی من برای توبرگشت تمام روزهای خوب است . به یادتم هرلحظه مامانی جون ...
افسانه
14 مرداد 91 13:22
وای میشه بپرسم چرا ؟؟؟؟


تو وب لاگ نوشتم عزیزم
نایسل خانم
14 مرداد 91 13:29
سلام خوبی ? .... اومدم تو وبت کلی بهت حرف بزنم دلم گرفت اینو دیدممم دارم گریه میکنم
واقعا فرشته بهشتی بود...
الهی فداش بشم من ...



نایسل خانم
14 مرداد 91 13:30
منم خیلی دلم برات تنگ شده خوشگلمم خدا که بد نداد حواسم نبود ریختمش رو خودم الان بهتره فق تاولاش هی خونی میشن
jirjirak
14 مرداد 91 13:32
aziiizam man ordibehesht mah bod to ye weblag khondam adres nazahste boood enghad gashtam tain ke peydatoon kardam. bekhoda hamsh miyam sar mizanm vali vaghean nemidonam o in mavaghe bayad chi begam kheili naz boooode kheili ba on lopaye khoshkelesh aziizam vali maman motmaen bash on enghad khub bodee ke khoda nakhaste ghateye in adamaye zaminiye kasifooo donyaye past besheee ino vaghean behesh residam aziizam pas bebin dokhtare shoma ye fereshte boode bedoone bal alan be jaye aslish bargashteee ishla ye dogholo giretoon miyad booos golam
مامان محمد و ساقی
14 مرداد 91 13:43
مامان مهبد كوچولو
14 مرداد 91 13:49
به سراغ من اگر مي آييد نرم و آهسته بياييد مبادا كه ترك بردارد چيني ِ نازك تنهايي ِ من !!!! عزيزم نميدونم چي بگم ؟!؟! بازم مثل هميشه از خدا برات صبر ميخوام .
لیلا مامان آرمین
14 مرداد 91 14:35
انشاءاله که خدا بهتون صبر بده. واقعا غم بزرگ و غیر قابل تصوریه. دیگه نمی دونم چی باید بنویسم.
زینب &مجید
14 مرداد 91 15:16
سلام
من اتفاقی وبتونو دیدم.ولی با هر پستی که گذاشتی باهات گریه کردم و افسوس خوردم

واقعا سخته
من هنوز مامان نشدم ولی با این اتفاق خیلی ناراحت و.......
ماهرچی بگیم بازم سخته.دوریش سخته.
مامان گل مواظب خودت باش .

ممنون زینب عزیز که اومدی
ایلیا و خاله ریحانه
14 مرداد 91 15:31
مامان امیر مهدی(سوده)
14 مرداد 91 17:44
دلهره هایت را به باد بده!اینجا دلی هست که برای ارامشت دستی به اسمان دارد.
مامان امیر مهدی(سوده)
14 مرداد 91 17:46
هیچ بارانی رد پای کسانی را که دوستشان داریم از کوچه خاطراتمان نخواهد شست...
مامان امیر مهدی(سوده)
14 مرداد 91 17:52
پروردگارا!ارامش را همچون دانه های برف ارام و بی صدا بر سرزمین قلب کسانی که برایم عزیزند ببار...
مامان امیر مهدی(سوده)
14 مرداد 91 17:58
در بدترین روزهاامیدوار باش زیرا زیباترین باران از سیاه ترین ابر میبارد...
مه رخ
14 مرداد 91 19:20
سلام عزیزم مامان مهربون همه ی وب الینای قشنگتو دیدم و به اندازه ی تک تک کلمات مادرانت اشک ریختم.... خدا بهت صبر بده گلم
lمامان تنها
14 مرداد 91 22:34
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز


مرسی مامانی
مامان نيما
15 مرداد 91 8:11
عزيزيم خدا بهت صبر بده به حق اين ماه عزيز


مرسی عزیزم
مامانی چشم به راه
15 مرداد 91 9:38
الهی قربون دلت برم مامان
فاطمه (مامان آیلین)
15 مرداد 91 11:20
عزیزم... وقت نکرده بودم بیام سر بزنم ... وای خدایا چقدر سخته ...چقدر سخته... واقعا دلم شکست .خیلی خیلی زود بود واست عزیزم
نی نی جون
15 مرداد 91 15:30
تو نینیتو از دست دادی من بابامو آخه هردو آسمونی و بهشتی بودن خدا بیامرزه غریق نور و رحمت الهی بشن. مامانی میدونی خیلی سخته خیلی دلم گرفت جیگرم سوخت آتیش خورد مامانی دعا کن خدا بچه ای که به همه میده اینجور نشه.دعا کن خدا دل مامانمو شاد کنه خدا بحق امام حسین ع دلتو شاد کنه
مامان امیر مهدی(سوده)
15 مرداد 91 16:01
ان سوی دلتنگی ها خدایی است که داشتن ان جبران همه نداشتن هاست...
الهه مامان روشا جون
15 مرداد 91 22:48
جیگرم آتیش گرفت .نمی تونم جلو ی گریه مو بگیرم.چه قدر مامان و بابا دوست داشتن عروس میشدی و می اومدن خونه جدیدت. حالا اینجا خونه ی جدیدته جای تو اونجا نیست . ایشالا تو این ماه عزیز خدا چراغ دلت رو روشن کنه عزیزم.
الهه مامان روشا جون
15 مرداد 91 23:14

توراحس میکنم هردم...
که با چشمان زیبایت مرا دیوانه ام کردی...
من از شوق تماشایت...
نگاه از تو نمیگیرم....
تو زیباتر نگاهم میکنی اینبار....
ولی...افسوس...این رویاست....
تمام آنچه حس کردم،تمام آنچه میدیدم....
تو با من مهربان بودی...
واین رویا چه زیبا بود....
ولی.... افسوس.... که رویا بود....


خیلی قشنگه عزیزم
الهه مامان روشا جون
15 مرداد 91 23:22
عزیزم رفتی؟؟؟؟؟؟؟؟من هر چی نوشتم نیومد دوباره یه صفحه جدید باز کردم ولی انگار رفته بودی
مامان مهسان
16 مرداد 91 0:01
سلام عزیزم .اللهی قربون دلت برم میدونم سخت ترین ازمایش خدا برای بنده اش گرفتن بچه شونه که تو هم مطمنا سربلند بیرون اومدی. امیدوارم خدا به همین زودی چراغ خونتو روشن کنه


ممنونم ،آدرس وبتو برام بزار
ناهیدمامان فاطمه گلی
16 مرداد 91 0:58
سلام عزیزم
اومدم بهت سر بزنم از احوالت خبردار بشم با خونه جدید الینا جون روبه رو شدم دلم حسابی گرفت قربونت برم خدا به زودی یه بچه سالم بهت بده تا از تنهایی دربیای نمی دنم دیگه چی بگم فقط برات دعا می کنم که خدا بهت صبربده



مرسی ناهید عزیزم
ضحی
16 مرداد 91 14:24
سلام خانمی خدا بهت صبر بده انشاا... سال دیگه همین موقع یه فرشته ناز وسالم تو بغلت باشه


ان شاالله
mohsen
16 مرداد 91 14:27

beiade hame kasany ke nistan vali hichvaght az yade mon nemiran




ممنون
نرگس
16 مرداد 91 16:17
دوست خوبم خیلی حالم گرفته شد منم خیلی گریه کردم منم یه خواهری داشتم که به خاطر سرطان تو 6 سالگی فوت شد خدا اینجوری می خواست عزیز دلم میدونم خیلی خیلی سخته ولی سعی کن فراموش کنی به اطرافیانت فکر کن که به خاطر ت عذاب می کشن خدا خودش می ده خودشم می گیره دیگ غصه نخور وبه یه نی نی جدید فکر کن


ممنون نرگس جون
مامان امیر مهدی(سوده)
16 مرداد 91 18:57
رحمت خداوند ممکن است تاخیر داشته باشد اما حتمنیست.
مامان امیر مهدی(سوده)
16 مرداد 91 19:00
خداوندا به من ارامشی عطا فرما که بپذیرم هر انچه را که نمیتوانم تغییر دهم."برایت بهترینها را از درگاه خداوند خواستارم"
مامان محمد و ساقی
16 مرداد 91 23:56
سلام عزیزم.برات از خداوند طلب صبر می کنم.مواظب خودت و همسرت هم باش. ممنون که پیش ما اومدی عزیزم.
زهرا
17 مرداد 91 1:51
میدانم چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ایی که درآن هیچ بادی نمی وزد............. هر روز دعایت میکنم: الینای قشنگم! فرشته ایی که جایت روی زمین نبود... برای ارامش مامانی دعا کن گل خوشبو
مامان لنا
17 مرداد 91 2:21
فقط ازخدا براتون آرزوی صبرمیکنم چون همه حرفای ما واسه شما فقط تسکین درد ولی مرهم نمیتونه باشه.ولی تمام بچه های نی نی وبلاگ بچه های همه ماهستندوناراحتی و درد و ..... مال همه ماهست . ما توقمت باهات شریک میشیم تا سهم تو کمتر کنیم اگه بشه خصوصی هم کامنت گذاشتم
رادین عشق زندگی
17 مرداد 91 14:26
واقعا نمیدونم چی باید بگم نمیدونم خیلی سخته خیلی فقط از خدا میخوام بهتون صبر بده...


مرسی گلم
سارا
17 مرداد 91 15:19
با تک تک جمله هات گریه میکنم و با وجودم غمتو درک میکنم اما امشب شب قدر عزیزم...هرچند که میدونم سخته اما امشب با خودت عهد ببند برای آرامش خودت و همسرت تقدیری که از سمت خدا برات تعیین شده قبول کنی و بیشتر از اینا صبور باشی...بدون امروز تو مجلس یکی خیییلی دعات میکنه...


مرسی سارا ی عزیزم
جوجه نارنجی ما
18 مرداد 91 0:18
نی نی جون
18 مرداد 91 16:56
مامانی نیای وبم دلم میگیره
مامان امیرناز
19 مرداد 91 18:33
سلام عزیزم مثل دفه قبل که اومدم با اشک از خدا خواستم به دل شکسته ات صبر و ارامش بده تو این شبهای عزیز واسه شادی دلت دعا می کنم واسه شنیدن خبرهای خوب ازت با اجازه لینکت می کنه به اسم فرشته اسمونی الینا خوش حال میشم پیشمون بیای التماس دعا
نگین مامان رادین
22 مرداد 91 11:33
سلام عزیزم دلم برات تنگ شده بود البته هر وقت میام تا به وب خودمون سر بزنم به شما هم سر میزنم اخه شما از اولین دوستهای دنیای مجازی ما هستید و تو دلمون جا داری ولی وقتی وبت رو باز می کنم چشمهام بارونی میشه ،قربون دلت بشم ایشاالله خدا بهت ارامش بده و مطمئن باش فرشته ی نازت از اسمونها مواظبت و وقتی ناراحتی اون هم ناراحت میشه می دونم خیلی سخته ولی با خواست خدا نمیشه که جنگید فقط با یاد خودش که دل اروم میشه،با اون دل پاک و مهربونت برا ما هم دعا ه مواظب خودت باش می بوسمت.


بهار مامان مليكا
25 مرداد 91 14:38
فقط می خوام بهت بگم خدا بهت صبر بده و دوباره یه فرشته دیگه بهت بده و این دفعه فرشتت همیشه پیشت بمونه خواهر شوهر منم تازه بچشو که 9 ماهش بود از دست داد واقعا سخته سخته سخت
انا
25 مرداد 91 20:53
یعنی چی؟ تورو خدا بگو دارم میمیرم
نسرین مامان بردیا
26 مرداد 91 1:51
مثل همیشه از خدا برات صبر میخوام...
خدا در دلهای شکسته ست... به گفته ی حدیث قدسی... برای منم دعا کن... جات بهشته پیش دختر خوشگلت که حالا خونش تو آسموناست...

به اندازه ی تموم حرفات اشک میریزم وقتی وبلاگتو میخونم....


ممنون عزیزم که اومدی
مامان نفس طلایی
27 مرداد 91 17:26
چی میشه گفت جز اشک و غم
مامان بهراد
1 شهریور 91 2:10
‌واقعا که خیلی نارحت شدم.یه لحظه قلبم درد گرقت خدا بهتون صبر بده غم بزرگیه...
setare
18 شهریور 91 3:11
faghat mitonam boghz konam o sokot , khoda sabreton bede
مامان آمیتیس
22 شهریور 91 12:46
ااــهـــی بمــیـــرم
بابا جون یسری
29 شهریور 91 8:39
نمیدانم عیب دارد یا زشت است ونمی خواهم بدانم دیگران از گریه یک مرد چه فکر می کنند ، فقط احساس همدردی با شما برایم کافیست ، روح و جانم را به آتش کشید . آمده بودم تا که تبریک بگویم روز دختر را ، ولی سهم من از این وبلاگ اشک بود و بس. خداوند به حق « فاطمه معصومه س » صبر تون بده و خدا برای این مصیبت اجری بزرگ به شما عنایت کند . آمین « الینای عزیز ؛ دوستت دارم عمو جون »
الهام
21 مهر 91 14:46
واى كه چقدر غم انگيزه الهى واسه دلت بميرم چه حالى داشتى و دارى آخه حيف اون صورت نيست كه نقش سنگ بشه
مامان مارال فرفری
25 مهر 91 1:04
نمیونم چی بگم زبون قاصره به خدا
مریم (مامان آرینا)
6 آبان 91 2:55
فقط افسوس هزار افسوس بمیرم برات الینای عزیزم خاله جون آخه جات اونجا نیست زود بیا پیش مامان،فقط تو درمون دلشی نمیتونم جلوی اشکامو بگیرم نمیتونم مامانی صبور باش وتورو خدا زودتر خبرای خوب بهمون بده
مامان بی تاب
7 آبان 91 14:05
طاهای من و امیرعباس زینب و رضای مامانم همه پیششن وای برمن