الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

الینا دختر دوست داشتنی من

تقدیم به گل رویت

1391/6/26 21:45
نویسنده : مامان
1,787 بازدید
اشتراک گذاری

برگ گلم گرچه عمر زمینیت کوتاه بود اما عمقی داشت به معنای کل زندگی.
می دونم الان رنج این دنیای خاکی رو نداری...
خوشحالم که آسوده ای و راحت
تو آمدی برای معنا کردن دوباره عشق، زندگی، بودن و قدر لحظه لحظه ها را دانستن.
بودنت و رفتنت پر از معنا بود. پر از عشق
کاش همه اینگونه بودیم.....

"نوشته ای از یه دوست خیلی خوب تقدیم به دخترم"

 

پس از اون باتو بودن ها عذابه بی تو تنهایی

نمی خوام بی تو امروزو نمی خوام بی تو فردایی

تن و جونم همه پر بود ز شوق دیدن رویت

ستاره ها همه کم بود بریزم بر سر و رویت

نگو که جای خالیتو تحمل میشه کرد آسون

کدوم سبزی به جا مونده بدون آب و بی بارون


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان ساینا
26 شهریور 91 22:50
برگ گلم زمین برای وسعت روحت کوچک بود. برای بودنت کم بود. خیلی کم. آخه روحت به اندازه پروردگارت بزرگه. خیلی بزرگ. وقتی می یام و می بینم ثانیه شمار عمرت چقدر تند روزهای زندگی رو ورق می زنه باور می کنم که هستی. گرچه مامانی خیلی جای خالی تو حس می کنه اما برای ما تو همیشه هستی. همیشه زنده. روی ماهتو می بوسم.
مامان ساینا
26 شهریور 91 22:51
خصوصی داری عزیزم
مامان ساینا
27 شهریور 91 15:14
باش و بمان با امید برای روزهایی که می آیند. تنها تویی که می توانی روی خرابه های ذهنت کاخی باشکوه بسازی. تنها تویی که می توانی خود را به زندگی برگردانی. برگرد و بمان و بدان خداوند فرصتی دوباره به تو داده. او می خواهد تو را محک بزند. می خواهد بداند اشرف مخلوقاتش تا کی تاب و توان دارد. بمان محکم و امیدوار.
مامان محمد و ساقی
28 شهریور 91 18:56
مامان ساینا
28 شهریور 91 22:16
سلام برگ گلم روزت مبارک عزیزم. الان اون بالاها کنار خانوم حضرت معصومه(س) هستی. خوشا به حالت که اونجایی. می بوسمت عزیزم
marjan
28 شهریور 91 22:27
هروقت دلم میگیره میام اینجا این اهنگ دل منو میبره! عکسای الینا دل منو میبره!چی دارم بگم جز آفرین گفتن به صبرت!الهی به حق 6ماهه ی آقا خدا برات بسازه!
.::مادرخانومی::.
30 شهریور 91 12:46
عزیزدلم نمیدونم چجوری احساسم رو بیان کنم نمیتونم بگم... فقط اینکه با خوندن مطالبت بی اختیار اشک ریختم و از خدا برای تو و همسرت طلب صــــبر کردم...
الهه مامان روشا جون
30 شهریور 91 16:37
صبور باش حتی اگر با هر باد پاییزی می ریزد صدها برگ از آرزوهایت! هرچند اگر یخ می زند رویاهایت در سرمای سوزان شبانه! صبور باش حتی اگر زخمی میکند تبر سرنوشت تنه ی محکمت را ! صبور باش و محکم بمان... بهار می آید... آنوقت تو تنها درختی خواهی بود که لیاقت زیباترین شکوفه ها را خواهی داشت...
الهه مامان روشا جون
30 شهریور 91 16:41
سلام عزیزم.خیلی وقتا میام و به وبلاگت سر میزنم ولی باور کن دستام میلرزه و اشکام اجازه ی نوشتن نمیده. خیلی روزا به یادت هستم ولی بعد از پست تولد الینا جون هر وقت خواستم چیزی بنویسم پشیمون شدم. امیدوارم بهتر شده باشی.میبوسمت.
شقایق(مامان محمد ارشان)
30 شهریور 91 16:46
سلام دوست خوبم... نمیدونم چی باید برات بنویسم... فقط برات بهترینهارو آرزو میکنم... خدا بهت صبر بده عزیزم
الهه مامان روشا جون
30 شهریور 91 16:54
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست....هر کجا هست خدایااااااااا به سلامت دارش
الهه مامان روشا جون
30 شهریور 91 17:05
هميشه سخت ترين نمايش به بهترين بازيگرتعلق دارد، شاكي سختي هاي دنيانباش شايدتو؛ بهترين بازيگرخدا باشي
رادین عشق زندگی
2 مهر 91 20:35
هانا
3 مهر 91 10:13
سلام خدا صبرت بده چيز ديگه اي نمي تونم بگم
nafise
7 مهر 91 13:01
سلام ماماني جون عزيزومهربون من ي دختر16سالم حس مادري روتجربه نكردم ولي واقعااز ته دلم واسه اينكه دخترنازوخوشگلتوازدس دادي ناراحت شدم وگريه كردم خدابهت صبربده
خاله مهبد
12 دی 91 12:18
سلام من امروز وبتونو دیدم خیلی ناراحت شدم امیدوارم خدا مرادتونو بده انشاا... با یه کوچولوی دیگه زندگیت شیرین بشه عزیزم
مامان صبا
1 آذر 92 6:01
خانمی چقدر ناز بود این فرشته شما همینجور اشکام میریخت ونگاش میکردم سخته عزیزم خیلی