الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

الینا دختر دوست داشتنی من

درد دل

1391/4/25 9:24
نویسنده : مامان
2,717 بازدید
اشتراک گذاری

 منو ببخش مامان جون اما دلم گرفته .كابوسهاي دردكشيدنت تو بيمارستان هيچ شبي آرومم نميزاره . دختر باهوشي مثل تو خيلي خوب ميفهميد حالش خوب نيست؛بااون چشاي قشنگت به ما ميفهموندي مامان درد دارم .مامان فدات بشه چقدر سخته وقتي هيچ كاري از دستت ساخته نيست.روزي كه داشتن ميبردنت اتاق عمل تو ميخنديدي،براي اولين بارگريه نكردي تويي كه هميشه بدون مامان غريبي ميكردي، این آخرین خنده تو بود و تو این ١٠ روز دیگه نخندیدی؛گلم ميدونستي كجا قراره بري ؟

روزبه روز حالت بدتر ميشدو دكتر بيخيال تر ازهميشه بهم اميد ميداد.ميدونستم ميخواي بري واسه همين هرساعت بالاي سرت اشك ميريختم.آروم سرتو كج ميكردي تا منوببيني منم زود اشكامو پاك ميكردم وبهت لبخند ميزدم ؛ميدونستم ميفهمي چقدر ناراحتم.روزاي آخر از هركي لباس سفيد داشت ميترسيدي؛از بس ازت خون گرفته بودن ودستاي نازنينتو كبود كرده بودن؛باوركن دردي كه ميكشيدم وصف شدني نيست دخترم.فقط یک کلمه ی تو هزارتا سوال بی جواب بود،میگفتی ماما اونم با یه حالت ملتمسانه انگار میخواستی بیای تو بغلم و از اونجا ببرمت، وقتي كنار گوشت آروم باهات حرف ميزدم آرامش ميگرفتي وچشاي قشنگتو ميبستي،چقدر دوست داشتني بودي گلم.واي روز آخر تمام دستگاههايي كه بهت وصل بود ميگفتن داري كم كم ميري اما باور نميكردم .بدن قشنگت ديگه گرم نبود.دستاي نازتو براي آخرين بار بوسيدم؛شيرين ترين و تلخ ترين بوسه  . با هر تغيير صداي دستگاهها قلبم تموم ميشد؛گاهي حس ميكردم دارم ميميرم.دخترقشنگم لياقت تو دردكشيدن نبود.لياقت تو اين دنياي نامرد نبود.خيلي زود رفتي اما رفتنت هم قشنگ بود؛ منو ببخش اگه غمگينم ،اگه ناراحتت میکنم ؛عاشقت بودم وهستم.دوريت برام سخته اما فقط يه چيز آرومم ميكنه،اينكه ديگه درد نميكشي؛ برام دعا كن دخترم ،براي بابا كه بعد از رفتن تو خيلي بهم ريخت...

گفتم قرارمون نبود آروم و بيصدا بشي

بري تو دست سرد خاك اينجور ازم جدا بشي

با اين دو تا چشم ترم زل ميزنم توي چشات

پلكاتو آسوده ببند لالايي ميخونم برات

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (35)

مامان الیناجونی
25 تیر 91 10:05
خدای من به این مامان مهربون صبر بده خدایا واقعا سخته اما من مطمئنم یه صلاحی بوده الینای عزیز الان خوشحال و شاد پیش فرشته هاست مامان جون غصه نخور مراقب خودتون و بابای الینا جون باشید سعی کنید این غم شکسته تون نکنه ... از خدا میخوام روزهای خوبی رو پیش روتون قرار بده
مامان هستی
25 تیر 91 10:47
عزیزم سلام
خیلی وقته که بهت سر میزنم اما هیچ وقت لرزش دستام بهم اجازه نوشتن نداد
امروز با خوندن این متن نتونستم جلوی همکارهام گریه نکنم و بغضم شکست
بمیرم برات خیلی سخته
از خدا میخوام که خدا یه فرشته نازه دیگه برات بفرسته ولی اینبار همیشگی ، تا دردت تسکین داده بشه
خدایا حکمتت رو شکر .

مرسي عزيزم كه برام نوشتي؛واقعا خوشحال ميشم
مامان ساینا
25 تیر 91 12:45
اشکهام بند نمی یاد. روزی نیست که نیام و بهت سر نزنم. میتونم لحظه لحظه هاتو تصور کنم. تنم می لرزه. خیلی سخته. خیلی. باورش نمی کنی. نه. باور نمی کنی این چشمای ناز که توش پر از امیده دیگه نیست. خوش به حالش که دیگه درد نمی کشه. خدایا شکرت. تقدیرتو شکر. قسمتت رو شکر.
نازنینم. بیا به خواب مامانی. شادو خوشحال . اونقدر بیا که اون لحظه ها رو از یاد ببره. اونقدر بیا که خنده های شیرینت جای این لحظه ها رو بگیره.
خدایا تو بزرگی. خیلی بزرگ. کمکی کن.

واقعا ازت ممنونم دوست خوبم كه اين قدر باهام هم دردي ميكني
مامانی درسا
25 تیر 91 13:09
برو خصوصی گلم
متین مامی ایلیا
25 تیر 91 14:10
بمیرم برات که سخت ترین لحظه های دنیا رو تجربه کردی، خیلی ناراحتم خیلی، نمیدونم چیکار میتونم بکنم، هر روز بهتون سر میزنم، کاش بتونم یه جوری دلداریتون بدم ، میترسم حرفام داغتون و تازه تر کنه، میترسم دلتون شکسته تر بشه شاید باورتون نشه ولی خیلی ناراحتم خیلی زیاد.......
سمیرا
25 تیر 91 15:11
سختی ها تاوان انسان بودن است...چیزی نمی تونم بگم فقط میتونم اگه لایق باشم برات دعا کنم...
هر روز بهت سر میزنم...امیدوارم یه روز این روزهای سختت تموم بشه و راحتی ها و روزهای شادی بیاد...وعده خود خدا هم همینه....بدون که تنها نیستی و همه ما باهات همدردیم

ممنونم سميرا جان.با اينكه نميشناسمت اما حرفات بهم آرامش ميده والبته تمام دوستاي خوبم اينجا،همشون با من همدردي ميكنن،از همتون ممنونم دوستاي خوبم
خاله باران
25 تیر 91 23:41
یه عالمه نوشتم...برو بخون.جابم رابدیا.دوست جونما...باشههههههههههه؟دوستت دارم..
خاله باران
25 تیر 91 23:53
70 تا خصوصی داری.من بهش می گم پچ پچ...


باران جان چرا وبت باز نميشه ! كلي حرف دارم واست
خاله باران
26 تیر 91 0:24
اگر تو ایکنش را داشته باشی من می تونم باهات حرف بزنم.چون با مامان کوثر اون داره.من می رم حرف می زنم..


نميدونم چطوري !
خاله باران
26 تیر 91 0:47
نميدونم دوستم .لينك چيو؟ این را نوشته بودی نفهمیدم....این شکلی شدم...
خاله باران
26 تیر 91 0:56
رفتی؟؟؟
فاطمه (مامان آیلین)
26 تیر 91 1:11
اگه یه دریا هم اشک بریزم بازم دلم سبک نمیشه ...خدا خودش دل سوخته تو رو دوست خوبم آروم کنه . خدایا ...دارم خفه میشم ...خدایا یه فرشته دیگه براش بفرست واسه تو که سخت نیست
ستاره زمینی
26 تیر 91 1:19
azizam chand bar in post ra khondam aslan bavaram nemishe.........................khoda khodesh komaket kone
مامان ابوالفضل
26 تیر 91 1:54
سلام عزیزم.شاید باور نکنی همراه هر کلمه اشکها ریختم.عزیز خیلی خودت رو اذیت نکن قربون اون اشکات گلم.هرروز بهت سرمیزنم.کاری جز دعا وخواستن صبر نمیتونم برات بکنم.مواظب خودت باش
مامان ابوالفضل
26 تیر 91 2:11
باز مزاحمت شدم گریم بند نمیاد من قربون اون دل گرفتت بشم گلم.هیچی نمیتونم بگم چون داغت سنگینه خیلی.میبوسمت ومیگم خدایا


ممنون كه اومدي ؛خدانكنه عزيزم
حورا
26 تیر 91 3:43
با تک تک نوشته هات گریه کردم داد زدم دیوونه شدم.چه قدر دنیا بی رحمه


عزيزم من ديگه قبولش كردم اين قدر ناراحت نشو بخاطر من
مامان امیرحسین و امیرعلی
26 تیر 91 11:05
سلاممم.دوستم!
به طور اتفاقی اومدم اینجا اینقدر ناراحت شدم که نتونستم جلوی اشکامو بگیرم !نمیخوام بهت بگم که میفهمم چقدر سخته و درکت میکنم.نه !این حس و فقط یه مادر درک میکنه...
اصلا نمیدونم بهت بگم گریه کن یا نکن!
از خدا میخوام بهت صبر بده و خوشحال باش که الینا جون بیشتزر از این درد نکشید و رفت بهشت.
از این به بعد میام جویای احوالت میشم نازنین.

ممنون كه اومدي،ببخش ناراحتت كردم؛حالم بعضي وقتها دست خودم نيست
مامان ساینا
26 تیر 91 13:09
من باید برم گلم. کاری پیش اومده می رم بیرون. ببخشید. دوباره می یام. یک عالمه


متین مامی ایلیا
26 تیر 91 14:24
پروردگارا! این تویی که اجابت می کنی دعای درماندگان را... به فریاد میرسی در گرفتاری ها... و شفای همه قلبها ی خسته ای... رحمت کن و ببخش بر بنده ای که جز تو و آستانِ مهربانی و بخششِ بی انتهایت هیچ ندارد... آمین ...
مامان نيما
26 تیر 91 14:39
عزيزم من هر وقت ميام وب بهت سر ميزنم تو رو خدا اينقدر بي تابي نكن ان شااله خدا يه فرشته ديگه برات مي فرسته هميشه بغض تو گلومه با ديدن عكساي زيباي دختر نازت خدا بهت صبر بده
مامان ساینا
26 تیر 91 15:32
خصوصی
خاله باران
26 تیر 91 19:25
چرا دوستم را هی ناراحت می کنید.با دخترش حرف می زنه.مثل شما ها که با نی نی هاتون حرف می زنید...

اي جان
خاله باران
26 تیر 91 19:30
سلام دوستم.خوبی؟دیشب یهو رفتی چرا؟منو تنها گذاشتی.تو غصه جا گذاشتی.حدس زدم رفتی نی نی وبلاگ کشف کنی آره.دوربینم را خاموش کرده بودم.گناه داری اولشه... اون پیام که اینطوری شده بودیا گفتم دوست داری همدیگر را لینک کنیم؟رفتی دنبال کلاس؟
نایسل
26 تیر 91 21:45
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
نایسل
26 تیر 91 21:53
خاله باران
26 تیر 91 23:25
پچ پچ داری
حنانه
27 تیر 91 1:50
سلامـ مامان الینا خوبین شما؟ من به یادتونم
مامان محمد
27 تیر 91 11:04
الهی من قربون اون دل درد کشیده ات برم،با خوندن با خوندن درد دلات،بغض گلومو گرفته. خدایا دل این مادر مهربون رو تسکین بده و شاد کن،براش خدایی کن و روزهای زندگیش رو براشون شاد شاد کن و غم و غصه ها رو از دلشون پاک کن،الهی آمین.
مامان پریسا
27 تیر 91 13:29
سلام خانمی. خوبی عزیزم. چرا دیگه بهمون سر نمیزنی. به قول باران جون یه پچ پچ داری
محیا خاله مهبد کوچولو
27 تیر 91 18:12
ای کاش دلم پنجره ای دیگر داشت/ای کاش خدا فقط شقایق می کاشت / ای کاش یکی می آمد و غم ها را / از قلب اهالی زمین برمیداشت... سلام. واقعا با دیدن این وبلاگ چشمام پر از اشک شد.خدا بهتون صبر بده. خوش به حال الینای عزیز که خدا اینقدر دوستش داشته و نذاشته با بیرحمی ها و ناملایمتی های دنیا روبرو بشه. برایتان از خداوند متعال صبر زیاد و بهترین ها رو در کنار همسر عزیزتان آرزومندم.
مامان کوروش
27 تیر 91 20:48
خیلی درد بزرگیه تحملش فوق العاده سخته . به جز صبر نمی شه کاری کرد . از خداوند برات ارزوی ارامش و فرستادن یک فرشته مهربون رو دارم .
مامان امیرحسین و امیرعلی
27 تیر 91 23:27
ممنون عزیزم که اومدی... فدای دی شکستت.
مامان رادین
29 تیر 91 12:54
خدایا خودت به این مادر و پدر صبر بده و یه فرشته ناز دیگه ........خدایا خدایاااااااا
تینا
1 مرداد 91 10:53
بمیرم عزیزم برات خیلی سخته نمیدوونم چی باید بگم فقط برات از خدا صبر میخوام


خدا نکنه
مامان فاطمه گلی
1 مرداد 91 18:14
وای خدای من دلم درد گرفت با این همه دردی که داری خدابهت صبر بده واین همه دردو ازت دور کنه ما هم که جز گریه وهم دردی ودعا کاردیگه ای نمی تونیم کنیم