دل ...

1391/4/6 12:09

نویسنده : مامان

2,440 بازدید

اشتراک گذاری

دل...

این واژه ی بی نقطه گاهی به وسعت یک دریا برایت دلتنگی میکند

لالالالا بخواب،زندونه دنيا

سرناسازگاري داره باما

لالالالا بخواب،سرماتوراهه

هميشه عمرخوشبختي كوتاهه

لالالالا بخواب،دنياخسيسه

واسه كم آدمي خوب مي نويسه

پسندها (0) پسندیدم

شما اولین مشوق باشید!

مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (11)

مامانی درسا
28 خرداد 91 12:36

عزیزم بنویس آنقدر بنویس تا یه کم آروم شی برای ما بنویس و قول میدیم هر روز به حرفات با جون و دل گوش کنیم ......

یاسمین مامان سورنا
29 خرداد 91 3:43

هر شب میام و حرفات رو می خونم و دلم می گیره و برای دل تنگت گریه میکنم برای ما که فقط شنونده ایم خیلی سخته چه برسه خودتون که با گوشت و پوستتون حسش کردین امیدوارم بتونی زودتر خودتو جمع و جور کنی و به زندگی برگردی مطمئنا الینا هم دوست نداره مامان و باباش رو اینجور ببینه حتما خودش یه فرشته ی دیگه رو براتو میفرسته عزیزم صبور باش خدا خیلی بزرگه هر کارش یه حکمتی داره

مامان فاطمه گلی
29 خرداد 91 12:06

باورم نمی شد ولی الان که مطمئن شدم گریه ام گرفت فقط به خاطر حس انسان دوستی به خاطر نمی دونم چی بگم.......................... بده این یه هدیه الهی بود یه امانت بود که خدا انقدر دوستش داشت که نتونست بیشتر در این دنیا نگهش داره عزیزم خیلی سخته ولی باید صبر کنی وباصبر خداوند روزیه بهتری به شما خواهد داد منو هم دوست خودتون بدونین این وبلاگو ادامش بدید تا هم خودت آروم بشی وهم ما ،ما هم تنهات نمی زاریم عزیزم

مامانی درسا
29 خرداد 91 19:32

سلام عزیزم ..... خوبی خانمی .... بهتری ؟؟؟ ..... عیدت مبارک .... به شما و همسر مهربونت

مریم (مامان آرینا)
29 خرداد 91 19:47

آیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی چه دردیه میخوام داد بزنم ولی صدام در نمیاد وفقط اشکه اشک خداااااایا آخه چرا یکی بگه چرا این درد بزرگیه،خدایااااااصبر بده صبر،حالم خوب نیست .نمیدونم چی بگم به خدا نفسم بند اومده همین

مامان نيما
30 خرداد 91 9:20

سلام عزيزم .بنويس كه با نوشته هات دل ما هم آروم ميگيره .گلم اينقدر دلتنگي نكن خدا خودش همه چي رو برات درست ميكنه

مام پارسا
31 خرداد 91 1:15

قربون دلت برم که دلتنگ الیناست. بمیرم برات.می دونم چه حالی داری گلم. بگو هرچی تو دلته بریز بیرون خودت رو سبک کن.از دست من فقط دعا کردن برای آرامشت بر می آد و اشک ریختن برای آرامش گرفتن خودم.

مامان ستایش و ساجده
31 خرداد 91 15:08

سلام خواهش میکنم وظیفه دوست همینه که نه تنها تو شادی تو غم هم دوستش رو فراموش نکنه با امید به خدا و یاد الینا از این به بعد انشاالله شاد و خوشحال باشین تو یه جایی بهتر از این دنیا داره زندگی میکنه خاله قداتش بشه الینا جونم خاله مریم و ستایش ساجده دوست دارن مامانی رو هم تنها نمیزاریم

مامان ستایش و ساجده
3 تیر 91 10:39

سلام ترک دین و دل نمودم ترک جان هم میکنم،هرچه گویی غیر عشقت،ترک آن هم میکنم

دوست داریم خاله جون

فاطمه (مامان آیلین)
6 تیر 91 22:04

بمیرم برات ... بمیرم

مامان اميرسام خان گل
21 تیر 91 10:41

از وقتي تو سايتت امدم دارم گريه مي كنم ............حتما حكمتي داشته و داره....فقط اينو مي تونم بگم..خدا واسه هيشگي نياره.....

الینا دختر دوست داشتنی من

دل ...

نظرات (11)

مطلب بعدی

مطلب قبلی