الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

الینا دختر دوست داشتنی من

دوست ندارم بخندم ...

1391/8/16 23:58
نویسنده : مامان
2,400 بازدید
اشتراک گذاری

دوست ندارم بخندم چون تو پیشم نیستی ،بهت بگم ؛تا دوباره نیای پیشم خنده هم رو لبام نمیاد ؛وقتی برای یه لحظه خوشحالم از خودم بدم میاد ؛آخه چطور با حسرت نبودنت ؛با دل تنگ و روح خسته ام  بخندم و خوشحال باشم ... روزا خیلی زود میگذره اگه بودی مامان جون الان برام کلی شیرین شده بودی و مامان همین طور دورت میگشت و فدات میشد .پس کجایی تا جونمو فدات کنم ؛میای تو خوابم اما زود تموم میشه خیلی زود ،حتی فرصت نمیکنم یه دل سیر نگات کنم .به کی بگم دلم تنگه؛کی حال منو میفهمه ؛نمیدونم خدا چه سرنوشتی برامون رقم زده ،نمیدونم چرا تو رو بهم برنمیگردونه ... تا روزی که نیای غم از تو چشای من بیرون نمیره ،تا روزی که قلب رنج کشیدمو آروم نکنی غصه میخورم وگریه میکنم .مگه فرشته نشدی ؟مگه به خدا نزدیک نیستی ؟مگه حالمو نمیبینی ؟ کاری کن دخترم ،من که هرچی التماسش میکنم جوابمو نمیده،صبر خدا زیاده اما من بی طاقتم .لایق تو نبودم و انگار لایق مادر شدن هم نیستم ...

فرشته ی من دوستت دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (18)

آناهیتا مامانیه آرمیتا
16 آبان 91 14:04
دوست عزیزم برات یه دنیاخنده آرزومیکنم .چه روزای سختی توی زندگی هست که بعدازیه مدت میتونی باارامش نگاهش کنی چون به چیزی که خواستی رسیدی زندگی همینه تکرارتمام چیزهای بدوخوب پس سعی کن خودتوعوض کنی برای داشتن روزای بهتروچیزای جدیدترروحیه بالامیخوای درسته سخته وشایدنشدنی اماخوبه که بجنگی باتمام غصه هات .باورکن دوستم که خیلی جواب میده اگه یه کم بیخیال باشی کمتربه وبلاگ الینای نازنین بیا یه وبلاگ دیگه بساز بانام جدیدومطالب جدید. توش انتظارتوبنویس برای یه نی نیه تازه یه الینای دوباره وازروحیه وکارهای جدیدت بنویس توش عزیزم برو ورزش بروموسیقی بالاخره به خودت کمک کن اینا همه حرفهای یه آدمی نیست که ازروی دلخوشی داره نصیحتت میکنه نه به خدا من ایناروباتحقیق ودیدن تجربه دیگران میگم . امیدوارم بدونی که واقعادلم پیشته ونوشته هات همیشه غمگینم میکنه ودلم میخوادزودترخبرشادی بدی بهمون . میبوسمت نازنین
مامان آرشين
16 آبان 91 14:07
ببين عزيزم همه ي آدما تو دنيا آمتحان پس ميدن ميدونم سخته خيلي سخت... اينكه بگم آروم باش مسخرست اينكه بگم دلتنگ نشو مسخرست چون اينا دست تو نيست وناخوداگاه مياد سراغ آدم مني كه نميشناسمت با خوندن وبت همينجوري اشكام سرازير شد ولي خوب عزيزم من معتقدم زمان همه چيز رو حل ميكنه وخدا به اندازه ي صبر هر انساني بهش دردو رنج ميده حتما آدم صبوري هستي كه همچين دردي رو بايد تحمل كني زمان همه چيز رو حل ميكنه مطمئن باش
فسقلی مامان وبابا
16 آبان 91 14:16
سلام کجاییقربون دلتنگت بشم غصه نخور درست می شه توکل به خدا کن خودم گفتم حتما نیشابور موندگار شدی؟ دیشب با همسری تو وبت بودیم همسری هم کلی غصه خورد وبرای شما وهمسرتون از خدا صبر خواست عزیز دلم خیلی سخت وهیچ جمله ایی نمی تون این غم رو از دلت پاک کن مگر با آمدن دوباره الینا جون من حقیر با تمام گناهی که دارم به خدا التماس می کنم که بهت برگردونه اگر لایق باشم
زینب مامان امیر عباس
16 آبان 91 17:42
سلام ... چرا امیدتو از دست دادی؟ چرا ؟ چرا فکر میکنی همه غم های عالم فقط واسه تو ساخته شده ؟ چرا فکر میکنی لیاقت نداری ؟ اگه خودم این درد و نکشیده بودم هر چی بهم می گفتی حق داشتی ... اما من که درد کشیده ام من که درکت میکنم ... چرا خودتو داغون میکنی؟ منم دلم تنگ میشه ...منم زجه می زنم ... منم هر روز صبح میرم تو اتاق پسرم و جای خالیشو میبینم ... اما چه میشه کرد ؟ خانومم عزیزم خودتو از بین نبر ... نه به خاطرشوهرت نه به خاطر پدر و مادرت به خاطر خودت به خاطر وجود باارزش خودت ... حرفهام برات خسته کننده است میدونم اما باید بگم ... من میدونم خدا دوست داره .... خدا دوستمون داره که این جوری امتحان ازمون گرفته ... خدا الینا رو دوست داشت و طاقت دوریشو نداشت ... من میدونم خدا زودی بهت بچه سالم میده ... تو می خوای مادر بشی ... دلت به حال اون نی نی نازی بسوزه که یه مامان نا امید داره ... تو باید روحیه داشته باشی ... فکر میکنی هنر می کنی نمیخندی ؟ فکر میکنی دخترت شاد میشه غمه تورشو میبینه ... خودت گناه داری.... گلم به خدا ناراحت میشم ناراحتیتو میبینم ... من امید دارم که زودی مادر میشی ... یه ذره خودت به فکر خودت باش
مامی بهنام وملینا
16 آبان 91 22:14
دوست خوبم خدا گر زحکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری سعی کن ارامشت رو حفظ کنی وخودت رو اذیت نکن
سودابه
16 آبان 91 22:18
عزیز دلم سلام تو رو خدا بی تابی نکن کاش الان نزدیکم بودیتا سرت رو در بغلم می گرفتم و موهات رو نوازش می کردم و هزاران بوسه مهر بر گونه ات می کاشتم قشنگم چرا یک بزرگتر نزدیک تونیست تا برات برنامه ریزی کنه که کمتر فکر کنی ؟چراخودت دست به زانو نمی گیری و با یک یا علی بلندنمی شی تا به زندگی عادیت برگردی؟میدونی اگر پریشون باشی امکان داره بارداری مجدد به مخاطره بیفته؟میدونی سالی چند تا مادر سرنوشت تو براشون رغم میخوره فکر میکنی همه ترک دنیا و شادی میکنن نه عسلم با یه برنامه ورزشی تفریحی اوقاتت رو پر کن حتی به نییم ساعت پیاده روی در مراکز خری هماکتفا کنی کلی روحیه ات عوض می شه امیدوارم پست بعدیت جور دیگه باشه
مامان تنها
17 آبان 91 4:44
خصوصی
ارین و مامانش
17 آبان 91 12:34
__________*___*__*________**:::::: ______________*__*_______**:::::::: _______________*__*_____**::::::::: ________________*__*___*::::::::::: _________________*_*__*:::::::::::: _____**********____##*:::::::::: ___**:::::::::::::::::: ^^*::**:: __**:::::::::::::::::::^^^**::::::::::: ___**:::::::::::::::::::::^^ ^*::::::::::: _____**:::::::::::::^^*::::::::: __________****::::::::::::^********* ____________**::::::::: ___________**:::::: _______.oº º .****** ……O º * *.° º ...° ....O .......°o O ° O .................° .............. ° ............. O .............o....o°o .................O....° ............o° °O
مامان بی تاب
17 آبان 91 14:49
خیلی سخته ...............................
مامان محمد و ساقی
17 آبان 91 18:25
سلام شاید من هیچ وقت نتونم درکت کنم ولی می فهمم چقدر غصه تو دلت جا گرفته مامانی عزیز وقتشه کم کم یه تکونی به خودت بدی.خودت رو شاد کن و این شادی باعث میشه دوباره انرژی بگیری.شاید الینا جون به خاطر اینکه ناراحتی برنمیگرده. بیا این دفعه شاد باش و خونه رو آماده کن برای برگشت فرشته ی قشنگت. حتما" میشه حتما" میاد تو جوونی و زندگی ادامه داره... مامانم بعد از فوت خواهر اولم دوتا دختر آورد یکی من و یکی هم خواهر بزرگترم وخیلی از دوستای دیگمون همیشه به فکرتم
مامانی چشم به راه
17 آبان 91 21:03
عزیزدلم.. ایشالله که به حق امام زمان هر چی زودتر الینابرمیگرده تو بغلت و اون وقت فقط اشک شوق بریزی و برای ما از اون لحظات فقط بنویسی عزیزم منم برات از ته دلم دعا کردم که خدا هر چی زودتر دوباره یه فرشته بهت هدیه بده مهربونم
مامان ساینا
17 آبان 91 23:03
مرا ببخش که گاه و بیگاه دلم هوای تو را میکند مرا ببخش که چشمهایم هنوز منتظر است تا تو بیایی مرا ببخش که یادداشتهای روزانه صفحه دلم با مداد خاطرات تو نوشته می شود. مرا ببخش که هنوز دیوانه وار دوستت دارم. با مامانیه آرمیتا موافقم. گرچه این وبو خیلی دوست دارم ولی یه وب دیگه پر از امید و پر از انتظار برای روزهای خوب خیلی بهتره. برای خودت برای روحیت. الینا برای برگشتن به مامان با روحیه می خواد خیلی قوی. می بوسمت
مامان امیر مهدی (سوده)
18 آبان 91 0:04
چه خبر؟کلومیفن جواب داد یا نه؟چرا اینقدر خودتو زجر میدی تو که نازا نیستی چرا روحیه نداری ؟دوباره بچه دار میشی مطمین باش فقط امید داشته باش.محکم باش محکمتر از همیشه.
مامان مهبد كوچولو
20 آبان 91 8:36
تحمل كن عزيز دل شكسته تحمل كن به پاي شمع خاموش تحمل كن كنار گريه من به ياد دلخوشيهاي فراموش جهان كوچك من از تو زيباست هنوز از عطر لبخند تو سرمست واسه تكرار اسم ساده تو ست صدايي از منه عاشق اگر هست منو نسپار به فصل رفته عشق نذار كم شم من از آينده تو به من فرصت بده گم شم دوباره توي آغوشه بخشاينده تو به من فرصت بده برگردم از من به تو برگردمو يار تو باشم به من فرصت بده باز از سر نو دچار تو گرفتار تو باشم به من فرصت بده باز از سر نو دچار تو گرفتار تو باشم نذار از رفتنت ويرون شه جانم نذار از خود به خاكستر بريزم كنار من كه وا ميپاشم از هم تحمل كن، تحمل كن عزيزم به من فرصت بده رنگين كمون شم از آغوش تو تا معراج پرواز حديث تازه عشق توام من به پايانم نبر از نو بيآغاز منو نسپار به فصل رفته عشق نذار كم شم من از آينده تو به من فرصت بده گم شم دوباره توي آغوشه بخشاينده تو به من فرصت بده برگردم از من به تو برگردمو يار تو باشم به من فرصت بده باز از سر نو دچار تو گرفتار تو باشم به من فرصت بده باز از سر نو دچار تو گرفتار تو باشم
فاطمه (مامان آیلین)
20 آبان 91 12:21
تو رو خدا اینجوری نکن عزیزم ..چرا نخندی ؟ زندگی ادامه داره و مطمئن باش که اگه بخندی و با آغوش باز سرنوشتت رو بپذیری زندگی اون روی دیگه اشو بهت نشون میده ..بخدا فقط تو نیستی خیلیهای دیگه هم هستن رنگ وا رنگ مشکل های مختلف دارن ..اینجوری از بین میری بخدا سعی کن زندگی کنی مطمئن باش که خدا هم خوشش میاد و دعاتو مستجاب میکنه.
مامان امیر مهدی (سوده)
20 آبان 91 12:38
عزیزم مطمین باش جواب میده فقط خونسرد باش و توکلت به خدا باشه راههای دیگه هم در نهایت هست نگران نباش چند وقت هست که دوباره تصمیم به بچه دار شدن گرفتی؟اگه هنوز یک سال نشده جای نگرانی اصلا نیست.
nafise
24 آبان 91 20:26
نميدونم چي بگم ماماني جون فقط ارزوميكنم هرچه زودتردوباره مامان بشي البته ميدونم هرگلي ي بويي داره ولي شايدبتونه يكم ازجايه اليناجونوپركنه
کوثر
22 بهمن 92 9:27