الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

الینا دختر دوست داشتنی من

امروز من ...

1391/5/7 2:01
نویسنده : مامان
2,018 بازدید
اشتراک گذاری


نتونستم ننویسم واسه گلی که همه ی دنیای من بود .اینجا تنها جایی که بغضم میترکه و یکم آروم میشم . گل مامان، با کلی خواهش والتماس بالاخره امروز بابا منو آورد سرخاکت؛ چقدر دلم میخواست بشینم و ناله بزنم اما بابایی گناه داشت .

تنها کاری که واست انجام نداده بودم رو تموم کردم،یه سنگ قبر سفارش دادم؛این آخرین کاریه که از دستای ناتوانم واسه تو خوب من ،برمیومد ؛ اومدم کنار وجود نازنینت تا از نزدیکترین حد ممکن احساست کنم هرچند تو تمام لحظه ها با منی؛تمام ثانیه ها بوی تو رو میده ،چقدر شیرین بودی مامانم . آقایی که سنگ رو سفارش دادم بالای سنگ نوشت آرامگاه غنچه ی پرپر شده ،بهش گفتم دختر من فرشته بهشتی بود،بنویس فرشته ی بهشتی ...

آخ که امروز چقدر سوختم .عکسی که دوست داشتم قاب بگیرم بزنم به دیوار اتاقت حالا دادم تا روی سنگ قبرت حکاکی کنن. آخه گلم تو که جات اینجا نبودچرا اومدی منو عاشق کردی و رفتی؛نگفتی بی تو میمیرم...

قبر تمام دوستاتو شستم و تمیز کردم؛ تمام گلهایی که مثل تو ،دنیا براشون کوچیک بود. دخترم برام دعا کن،دوستت دارم


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (38)

مامان زهرا
7 مرداد 91 2:12
به حق این شب و روزای عزیز از خدا براتون صبر و در آینده الینایی با تمام صحت وسعادت آرزو دارم
مامان امیر مهدی
7 مرداد 91 4:20
غروب غمها و طلوع شادیهایتان را از خداوند خواستارم.
مامان مهبد كوچولو
7 مرداد 91 9:21
سلام . ماماني الينا جون . برايت صبر و مسئلت از خدا خواستارم و به اميد اينكه خدا از روح الينا توي وجود يه فرشته ي ديگه بدمه و بهت هديه كنه و اين فرشته ي آسموني به زودي زميني ميشه . من مطمئنم .
ممنون مهدیه عزیزم

یاسین
7 مرداد 91 11:13
سلام عزیزم . می دونم که کلمات قاصرن برای کاهش دردت . اما تنها چیزی که با بغض می تونم بگم صبره. به این روزای عزیز از خدا می خوام تا دوباره لبخندو شادیو به خونتون بیاره و یه فرشته کوچولوی دیگه بهتون بده. فرشته ایی ناز و سالم و دلبر

ممنون مامان یاسی جونم


ضحی
7 مرداد 91 12:25
دوست من خدا بهتون صبر بده ارزوی بهترینها را براتون دارم انشاا... تا پایان ماه مبارک حاجتتونو بگیرین
ضحی
7 مرداد 91 12:25
دوست من خدا بهتون صبر بده ارزوی بهترینها را براتون دارم انشاا... تا پایان ماه مبارک حاجتتونو بگیرین
مامان ساینا
7 مرداد 91 16:46
انگاری نفس های آدم می گیره نمی دونیم چطوری روزها رو می گذرونیم سخته خیلییییی به نظرم عنوانش رو باید می زاشتی دنیای تاریک خاک سنگ قبر حس سرما و سختی به آدم می ده. خاک سرد ، سنگ سرد کاش می تونستیم از اونجا بیاریمش بیرون، دلم می خواست با دستام خاک رو کنار می زدم و یکبار دیگه شاید فقط یکبار دیگه صورت خندان و معصومش رو می دیدم.می دونم الان می خنده خیلی می خنده. خنده هایی که برایم دیدنی نیست. خوبه جایی برای نوشتن هست... خدایا درهای رحمتت همیشه باز است. این ماه بیشتر. راضیم به رضای تو
marjan
7 مرداد 91 20:13
خوابيدي بدون لالايي و قصه، بگير اسوده بخواب بي دردو غصه، ديگه كابوس زمستون نمي بيني، توي خواب گلاي حسرت نمي چيني، ديگه خورشيد چهرتو نمي سوزونه، جاي سيلي هاي باد روش نمي مونه، ديگه بيدار نميشي با نگروني، يا با ترديد كه بري يا كه بموني، رفتي و آدمكا رو جا گذاشتي، قانون جنگل و زير پا گذاشتي، اينجا قهرن سينه ها با مهربوني، تو تو جنگل نمي تونستي كه بموني، دلتو بردي با خود به جاي ديگه، اونجا كه خد ابرات لالايي ميگه، ميدونم ميبينمت يه روز دوباره،توي دنيايي كه آدمك نداره دنیا لیاقت الینا رو نداشت
جودی
8 مرداد 91 1:12
خیلی ناراحت شدم خیلی اصلا حرفی ندارم هرچند من تجربه ازدواج وبچه ندارم ولی کلی غصه خوردم
متین مامی ایلیا
8 مرداد 91 1:25
خیلی غصه میخورم وقتی نوشته هاتون و میخونم، کاش هیچ پدر و مادری داغ بچه شون و نبینن، الهی که به همین شب و روزای عزیز خدا دلتون و اروم کنه.....
فاطمه (مامان آیلین)
8 مرداد 91 10:24
الینای نازم آروم بخواب ... تو مال این دنیا نبودی ... تو باید پر میکشیدی...زمین قاب قشنگی واسه عکس تو نبود . عکس تو رو فرشته ها قاب گرفتن و زدن به آسمون بهشت .راحت بخواب عزیزم مامانی حواسش بهت هست آخه شما تو قلب مامانی هستی .
sanam
8 مرداد 91 12:34
سلام... بغض گلومو بسته و اشک تو چشام حلقه زده نمیدونم چی بگم که آروم بشین.. از خدا براتون صبر میخوام ارزوی یه فرشته ی زیبا و دوست داشتنی براتون میکنم که سالیان سال از لبخندش دلشاد بشید
نایسل خانم
8 مرداد 91 13:58
الهی بمیرم برات عزیز جون الهی بمیرم


خدا نکنه عزیز دلم
الهه مامان روشا جون
8 مرداد 91 23:43
زندگي دفتري از خاطرهاست ... يک نفر در دل شب ، يک نفر در دل خاک ... يک نفر همدم خوشبختي هاست ، يک نفر همسفر سختي هاست ، چشم تا باز کنيم عمرمان مي گذرد... ما همه همسفريم عزیزم خیلی چیزا رو نمیشه زبونی گفت با خوندن نوشته هات قلبا آتیش گرفتم با تمام وجودم برات طلب صبر کردم . الهی بمیرم واست....
یاسمین مامان سورنا
9 مرداد 91 1:56
الهی بمیرم برای دلت نا خودآگاه اشکام میات برایت خیلی به یادت میوفتم روزا به خدا هر دفعه برات دعا میکنم شاد بشی نمی دونم چجوری ولی امیدوارم خدا دلت رو به مصلحت خودش شاد کنه بچه ی آدم داغش بده و هیچ وقت پاک نمیشه ولی امیدوارم خدا یه فرشته ی ناز و سالم بهت بده مونست باشه حداقل دلت یه کم آروم بگیره عزیزم قوی باش
سمیه
9 مرداد 91 11:53
فقط میگم خدا بهت صبر بده صبر
مامان مهبد كوچولو
9 مرداد 91 14:37
در گاهگاه باران و ابر در همدردي قطرات خيس باران در آسمان هميشگي حضور دلي هست كه براي شادماني تو دست به سوي آسمان دارد اشكهايم را نذر كرده ام تا در طليعه يك صبح دل انگيز وقتي سر از خواب بر ميدارم عطر وجودت دلتنگي هايم را به دست باد بسپارد
دوست
9 مرداد 91 18:44
تو اين ماه عزيز براي شما مادر وپدر گرامي از خدا صبر جزيل ارزو دارم
سما
9 مرداد 91 23:15
هيچ چيزي براي گفتن ندارم وقتي كه همه ي پستهاي قشنگت و عكسهاي فرشته كوچولوي اسمونيت رو ديدم هيچ چيزي ندارم بگم هيچ چيز................... ميخوام زياد بيام تو وبلاگ اليناي عزيزت اينجا همه چي يه جور ديگست يه جور ديگه............
رها
9 مرداد 91 23:25
فقط از خدا براتون سلامتی و صبر ارزو دارم
سمانه
9 مرداد 91 23:46
اشك نميزاره درست چيزي بنويسم. فقط از خدا براتون صبر ميخوام. ايشالا يه اليناي كوچولوي ديگه به زودي بر ميگرده پيشتون. واقعا دنيا واسه اين فرشته ها كوچيك بوده.
الهه مامان روشا جون
10 مرداد 91 0:00
عزیزم نظر خصوصیم به دستت رسید؟

عزیزم خصوصی نداشتم

مامان ایلیا
10 مرداد 91 0:12
نمی دونم چی بگم به صورت اتفاقی این وبلاگ رو دیدم همشو ذره ذره شو با همه وجودم خوندم خیلی سخت میدونم هیچ دردی بیشتر از این نیست خانمم از مولی علی به حق همین شبهای عزیز صبر می خوام براتون سعی کن قوی باشی یه زن میتونه احساسشو بروز بده عزیزم ولی شوهرت تو خودش می شکنه خدا خودش بهتون کمک کنه
مامان مهسان
10 مرداد 91 0:38
عزیزم تحملش خیلی سخته ولی از خدا میخوام بهت ارامش وصبر بده. هر جند نمیشناسمت با خط خط نوشته هات گریه کردم .اگه اجازه بدی دوست دارم لینکت کنم


حتما عزیزم
مامان اوستاو امیر رضا گلی
10 مرداد 91 2:42
تسلیت عزیزم.خدا بهتون صبر بده.خیلی دلم سوخت. منم داداش6 ساله و مامانم رو تو یه حادثه از دست دادم. سخته میدونم، ولی ناخوداگاه آدم اینموقعها خیلی صبور میشه. عزیزم خدا همیشه با بندهاشه.ایشالله که خونتون باز با اومدن فرشته ی دیگری روشن بشه. فرشته ها جاشون تو آسموناست پیش خدا نه رو زمین.
تینا
10 مرداد 91 10:25
خدا بهتون صبر بده بمیرم برات عزیزم
غزال
10 مرداد 91 10:48
عزیز دلم... نمیتونم جلو اشکام و بگیرم... فقط و فقط میتونم برات بهترینها و آرزو کنم... دوستت دارم مامان مهربون. الینا کنارته همیشه!
نایسل خانم
10 مرداد 91 11:34
خوبی دلم تنگیده
مریم
10 مرداد 91 13:10
عزیزم من هنوز مادر نشدم ولیواقعا سخته از خدا برات صبر می خوام
با تمام وجود برات دعا می کنم که خدا چراغ خونه ت رو دوباره برات روشن کنه


ممنون مریم جان
آناهیتا مامانیه آرمیتا
10 مرداد 91 14:11
دوست خوبم دارم ازگریه خفه میشم ازته دل ازخدا صبرمیخوام برات گرچه تمام صبرها کمه برای دردت . عزیزم حتی یه ثانیه هم فکرکردن به نوشته هات قلب آدم رو به درد میاره . فرشته نازت پیش فرشته های دیگه راحته . خیلی متاسفم عزیزم وچون تازه فهمیدم تسلیت میگم
سپید مامان علی
10 مرداد 91 14:41
وقتی پستت رو خوندم بی اختیار واسه دل پر دردت اشک ریختم...انشاءالله خدا یه فرشته سالم به حق همین ماه مبارک بهت بده....اما هرچند هیچ وقت جای الینا پر نمیشه

مرسی عزیزم
ماندانا
11 مرداد 91 14:48
خداي من واقعا" نمي دونم چي بايد بگم فقط از خدا مي خوام كه بهت صبر بده تا بتوني دوري گلتو تحمل كني بعضي موقع ها آدم نمي فهمه حكمت خدا چيه به خدا با تك تك خاطرهاش و عكساش اشك ريختم واقعا"نمي دونم چي بايد بگم، شايد هم ديگه رو نشناسيم اما ما رو تو غم خودتون شريك بدونيد.


ممنون عزیزم
مامان تنها
11 مرداد 91 16:55
مریم (مامان آرینا)
12 مرداد 91 14:50
بمیرم برای دل خونت بمیییییییییییییرم،تورو خدا زودتر یه نی نی بیار،الینارو دوباره بدنیا بیار به خدا دوباره میاد پیشت،رفته خدا خوبش کنه دوباره بیاد پیشت الهی فدات بشم غصه نخور
کسرا کوچولو
13 مرداد 91 17:50
خدا بهتون صبر بده.خیلی ناراحت شدم.
نیلی
14 مرداد 91 8:53
سلام عزیزم ایشا...زود دخترت بهت بر می گرده من مامان دوقلو ها هستم منم مثه تو دلم شکسته هنوز بعد سه ماه آروم نشدم امیدوارم خدا بهت صبر بده
مامان ایلیا طلا
25 مهر 91 23:44
مامان الینا جون واقعا نمیدونم چی بگم فقط از وقتی فهمیدم گل دخترم دیگه کنارت نیست نشستمو زار زار گریه کردم خیلی سخته خیلی تمام این مطالب تکونم داد شدید خودم مادر یه پسر گلم بقلم کردمشو بوسیدم و آه کشدم و فقط گریه کردم و عکسهای دختر گلتو ناز کردم کلی باهاش حرف زدم خدایا چرا ؟
شرمين
15 آبان 91 1:17
سلام مامان الينا.اميدوارم حالتون خوب باشه.دلم به درد اومد عزيزم.تو تنها نيستي..خيلي گريه كردم.كاش من جاي الينا مي رفتم.زندگي پر از سختيهاست.هر كسي به نوعي،به دردي گرفتاره.اما چاره اي نيست جز تسليم در برابر تقدير خدا.چهره خوشكل فرشته بهشتي ما،اليناي گلم هميشه تو دل و ذهنم ماندگاره.كاش مرهمي داشتم براي دل شكستت،اما .....تا عمر دارم از خدا برات بهترينهارو آرزو مي كنم