يادش بخير
دخترم عاشق كتاب خوندن بود ؛يادش بخير ماماني عين بچه هاي دو،سه ساله چنان با دقت كتاب ميخوندي وبلند آواز ميدادي كه دلم برات ضعف ميرفت؛يادش بخير ماماني ...
چمدانت را بسته اي.....
اماخوب ميداني اين روزها هواي دلم باز نميشود !! چقدر آرزوهايم رنگ پاييز گرفته اند ...
خسته ام از بس قطار خيالت مرا مي كشاند ، به جايي كه هرگز قرارمان نبود ، امشب با ترس زير پايت نشسته ام ... نكند فردا جاده زير پايم را خالي كند !!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی