الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

الینا دختر دوست داشتنی من

ببخش ...

1391/4/21 21:52
نویسنده : مامان
2,073 بازدید
اشتراک گذاری

ببخش مرا كه براي نگاهت كافي نبوده ام

ببخش اگر دستانم ،

براي نگاه داشتنت كوچك بود ...

اكنون كه عاشقم مرا ببخش

ببخش مرا به خاطر تمام لبخند هايت كه عاشقم كرد

اكنون كه ديگر نيستي مرا ببخش!

مرا ببخش اگر نامت را زياد مي خواندم

و يا اگر هر لحظه در كنارت بودم مرا ببخش 

مراببخش كه  ترس بي توبودن وابسته ترم كرد

اكنون كه نمي خندم مرا ببخش ...

اكنون كه ديگر هيچ اشكي ندارم مرا ببخش!!

 ببخش اگر نترسيدم خدا هم فراموش كند مراقبت باشد و نگفتم : خدا نگهدارت!

 مرا به خاطر تمام نا گفته هايم ببخش

اگر نگفتم تا قيامت به اميد ديدار...

 اكنون كه من به قيامت دل بسته ام

ديگر مرا ببخش !!!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

نایسل
21 تیر 91 21:55
عزیزم بمیرم برات
مامان گلبرگ و گیسو
21 تیر 91 22:28
وای عزیزم منو ببخش . من خوب درکت می کنم پسر منم تو 25 روزگی فرشته شد و از پیشم رفت . با خوندن وبت یاد باربد خودم افتادم . یاد روزهای نکبت بار خرداد 89 . اما عزیزم خدا خیلی بزرگه .تو رو خدا اینجا نیا و خودت رو درگیر نکن . من طعم تلخ این روزها رو می دونم . الهی بمیرم برات . ان شاالله خدا زود زود الینای عزیز رو پیشت برمی گردونه
مامان شایان
22 تیر 91 0:20
بعضی وقتها آدم حالش این قدر بده که دوست داره چشمهاشو باز کنه وببینه همه اینها یه خواب بد بوده و تموم شده.ولی......باید با این واقعیت تلخ کنار بیای.باید بسازی چه میشه کرد.خدارو شکر کن که یه همسر مهربون داری که کنارته.این چند روز فکر شما از ذهنم بیرون نمیره.هر لحظه براتون از خدا ،آرامش میخوام.


اين از خوبي شماست .ممنون به من سر زدي
الهه مامان روشا جون
22 تیر 91 0:27
عزیزمی.بهتر شدی؟مرسی که بهم سر زدی. راستی چه خبر؟
مامان پریسا
22 تیر 91 1:01
سلام عزیزم. گلم من که از شما انتظار ندارم. راستی چند روزه همش تو فکرمی . هر بار میام نت به قدری کار دارم که فراموش میکنم ولی همش تو فکرم بودی و دوست داشتم بهت سر بزنم. الان که کامنت شما رو دیدم کلی جا خوردم و البته خوشحال شدم . ممنون از لطفت.
فاطمه (مامان آیلین)
22 تیر 91 1:35
وقتی نوشته هاتو میخونم دلم میخواد بترکه
نایسل
22 تیر 91 10:11
عزیزم
من باید برم بیرون مامانم زنگ زد برم خونشون
گفتم خبر بدم الکی معطلم نشی


دوست خوبم برو راحت باش
مامان پریسا
22 تیر 91 12:40
من شرمنده هستم که فرصت نمیکنم بیشتر به شما سر بزنم. دوست عزیزم از حکمت کار خدا غافل نشو. خدا همیشه همراهمونه. ممنونم.
مامان ساینا
22 تیر 91 12:49
بخند به خاطر همه روزهایی که پیشت بود. بخند به خاطر دلش که خیلی بزرگ بود. بخند که بدیهای این دنیا رو ندید و رفت. بخند که خوشحاله، پیش خالقش خوشحاله. بخند که آوایی از الینایی دیگر در وجودت بدمه. بخند که خدا بنده هاشو خیلی دوست داره. بخند که خدا منتظرته. منتظره تا به رحمتش به برکتش و از همه مهمتر به تدبیرش ایمان بیاری. محکم باش خدا با توست.
مادر ضربدر 3
22 تیر 91 23:28
ﺧـﻮاﺑـﻴـﺪی ﺑـﺪون ﻻﻻﻳـﻲ و ﻗﺼه ﺑﮕﻴﺮ آﺳﻮده ﺑﺨﻮاب ﺑﻲ درد و ﻏﺼﻪ دﻳـﮕـﻪ ﻛـﺎﺑـﻮس زﻣـﺴﺘــﻮن ﻧﻤﻲﺑﻴﻨﻲ خيلي متأسف شدم. اميدوارم روزهاي تلخ جاش رو به روزهاي شيرين بده ﺗﻮی ﺧﻮاب ﮔﻠﻬﺎی ﺣﺴﺮت ﻧﻤﻲﭼﻴﻨﻲ دﻳﮕﻪ ﺧﻮرﺷﻴﺪ ﭼﻬﺮهﺗﻮ ﻧﻤﻲﺳﻮزوﻧﻪ ﺟﺎی ﺳﻴـﻠﻲﻫﺎی ﺑﺎد روش ﻧﻤﻲﻣﻮﻧﻪ دﻳﮕﻪ ﺑـﻴـﺪار ﻧﻤﻴﺸﻲ ﺑﺎ ﻧﮕﺮوﻧﻲ ﻳﺎ ﺑﺎ ﺗﺮدﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﺮی ﻳﺎ ﻛﻪ ﺑﻤﻮﻧﻲ رﻓﺘﻲ و آدﻣـﻜﻬﺎ رو ﺟﺎ ﮔﺬاﺷﺘﻲ ﻗﺎﻧﻮن ﺟﻨﮕﻞ رو زﻳﺮ ﭘﺎ ﮔﺬاﺷﺘﻲ اﻳﻨﺠﺎ ﻗـﻬﺮن ﺳـﻴﻨﻪﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻲ ﺗﻮ ﺗﻮ ﺟﻨﮕﻞ ﻧﻤﻲﺗﻮﻧﺴﺘﻲ ﺑﻤﻮﻧﻲ
جودی
23 تیر 91 0:19
باور نمیکنم در حکمت خداوندی مقدر باشد که این احساس لطیف و این طبع بلند و شاعرانه به پای کودکی ریخته نشود.حتما الینایی دیگر در راه خواهد بود(توصیه میکنم کتاب در اغوش نور نوشته بتی جین ایدی را مطالعه کنی)
خاله باران
23 تیر 91 19:03
بمیرم.تو بخشنده بودی...
رادین عشق زندگی
1 مرداد 91 10:46
عزیزم واقعا نمیدوونم چی بگم..........
مامان نازی
30 شهریور 92 21:33
هر روز با خوندن مطالبت گریه ام می گیره ودلم آتیش میگیره قربون دل بی تابت برم