الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

الینا دختر دوست داشتنی من

رفتي و...

1391/4/17 0:42
نویسنده : مامان
2,293 بازدید
اشتراک گذاری

رفتي و منو با يه دنيا خاطره تنها گذاشتي.دنيايي كه بزرگيش فقط چند ماه ؛ اما براي يه عمر كافيه !  گفتن با نديدنت همه چيزو فراموش مي كنم ولي نمي دونستن كه تو ، توي تك تك ثانيه هام حضور داري! نمي دونستن كه صورت آروم و نگاه مهربونت يك لحظه هم از جلوي چشمام كنار نمي ره! بعد دو ماه هنوز جرات نكردم سراغ لباسات برم چون ميدونم هنوزم بوي تنت رو ميده . اما يه حس عجيب منو ميكشونه سمت اتاقت؛ انگار داري صدام ميكني .باورت ميشه گلم هنوز يه دل سير اشك نريختم! اين بغض لعنتي آخر خفم ميكنه...

تنها رفتن در اين جاده
در اين جاده ي سرد و بي انتها
بدون تو
دشوار است
و من تنها تر از هميشه
خاطره هاي ياد تو ، بر دوشم سنگيني مي كند
مي دانم كه نخواهي آمد
اما من باز هم منتظرم !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (37)

نایسل
17 تیر 91 7:54
عزیز دلم چی بگم .... اینقدر غصه نخور هر وقت میام وبت دردت رو میخونم منم قلبم درد میگیره یه لحظه خودمو میزارم جات تحملشسخته خدا الهیت توانت رو بیشتر کنه
مامان ساینا
17 تیر 91 8:38
سلام مامانی عاشقی دلتنگی می یاره و انتظار. منتظر باش. اون برمی گرده. نه با این چهره ولی برمیگرده. خداوند دوباره از روح خودش در کالبد انسانی می دمد و آن انسان را به تو هدیه می دهد. همان روح خداوند در کالبدی جدید. با همون چشمان زیبا و نافذ که بوی زندگی و زنده بودن می دهد. شاید بیرحمانه باشه ولی جایی شنیدم باید سوگواری کنی تا غمت سبک بشه. اگه فکر می کنی هنوز بغضی بزرگ داری گریه کن. اشک ها از بار غمت از بار دلتنگی هات کم می کنه. بوش کن شاید بهت آرامش بده. دختر کوچولوت دوستت داره خیلی. خداوند دوستت داره و همیشه بنده های خوبش رو بیشتر امتحان می کنه. سخت تر ، سنگین تر. گاهی از خودت می پرسی من طاقت ندارم. طاقت اینهمه درد رو ندارم. ولی تو بزرگی و خداوند فراتر از توان بنده هاش چیزی بهشون نمی ده. می خوام بدونی منم سخت امتحان شدم خیلی سخت. نه با فرزندم ولی سخت. امیدورام خداوند به زودی زود درهای رحمت بی منتهاش رو به روی همه دردمندهای درگاهش باز کنه.
فاطمه (مامان آیلین)
17 تیر 91 9:01
سلام دوست خوبم این روزها بهتری ؟ بغضت رو بشکن ..اشک بریز...خیلی آرومتر میشی ..عزیزم باید یه موضوعی اتفاق بیافته که یه کم حواست بره سمت اون موضوع و وقت نداشته باشی که این غم بزرگت رو مرور کنی اگر چه هرگز فراموشش نمیکنی ...هرگز و نباید هم فراموشش کنی ولی تو رو خدا به خودت کمک کن که آرومتر شی فقط خودت میتونی به خودت کمک کنی . تو که آروم بشی گل نازت هم خوشحال میشه ..... اصلا و هیچوقت جلوی اشکت رو نگیر ..حتما اشک بریز
مامانی
17 تیر 91 9:32
خدا بهتون صبر بده
مامان نيروانا
17 تیر 91 12:14
نه منا، نه، باور نميكنم.
مامان نيروانا
17 تیر 91 14:04
عزيز دلم، بخدا هيچي نميتونم در جواب دلتنگيت بگم، جز اينكه فقط صبور باش و به لطف خدا مطمئن كه روزي تو رو لايق داشتن بهترين فرشته ش ميكنه همينطور كه به فرشته هاش لياقت در بر گرفتن دوباره ي فرشته ي تو رو داد. بغضت رو بشكن و بذار بارون اشكت باغ دلت رو سيراب كنه و نويد روزهاي بهتر بهاري رو بده. من برات فقط صبوري آرزو ميكنم عزيزم. بابت نگاه پرمهرت كه به نيروانام انداختي همه ي مهرم رو تقديمت ميكنم. شرمنده ام، شرمنده ي لطفت
مامان مهبد كوچولو
17 تیر 91 14:44
سلام عزيزم . بزار اشكات جاري شه و بزار بغضت شكسته شه . با صداي بلند گريه كن تا خالي بشي از اين همه بغض . عزيز دلم وقتي كسي ناراحته نبايد همش پند و نصيحت و موعظه داد .... از راه دور نميدونم بايد برات چكار كنم . ولي تا ميتوني با دوستانت حرف بزن و خودت رو خالي كن . با كسي كه شنونده ي خوبي باشه كسي كه تو رو تو آغوشش بگيره و دستاتو فشار بده . ... عزيز دلم از اون روزي كه وبلاگت رو ديدم يه لحظه هم چهره ي الينا از جلوي چشمام دور نشده !!!


مهدیه جون من دوستی ندارم .دوستای من فقط شماهایید


marjan
17 تیر 91 15:02
كي گفته بانديدن ميشه فراموش كرد؟پس اين وسط تكليف عشق مادري چي ميشه؟الكي كه اسمتو مادر نذاشتن.. خـــدايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــابه دلش آرامش بده چقد آهنگ ِوبت قشنگه
متین مامی ایلیا
17 تیر 91 21:33
بمیرم برای دلت ..... میدونم خیلی دلتنگی ..... هر روز بهت سر میزنم و بارها مطالبت و میخونم ...... ولی کاش میتونستم یه باری از رو دوشت بردارم...... تو رو خدا اشک بریز ....... گریه کن ..... تا میتونی گریه کن ...... شاید این غم بزرگ اروم اروم برات سبک بشه ....... الهی که خدا بهت صبر بده ..... آمین
دوست مامان رادین
17 تیر 91 21:55
باور نمی کنم . وقتی وب تونو میخونم یاد خواهر زاده ام شیما می افتم که مبادا این طوری بشه
دوست
17 تیر 91 22:19
باور نمی کنم
مامان کوروش
17 تیر 91 22:40
عزیزم می دونم خیلی سخته حتی فکر کردن بهش ادم رو دیوونه می کنه
رادین عشق زندگی
17 تیر 91 22:53
سلام عزیزم .اقعا حرفی برای دلتنگیهات ندارم نمیدوونم چه جوری با چه حرفی میتوونم ارومت کنم با دوستات و همسر مهربونت برو بیرون برو بگرد تفریح کن تو خونه نمون نذار خاطرات اذیتت کنه...
مامان ساینا
18 تیر 91 10:35
دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است سکوت از کوچه لبریز است صدایم خیس و بارانی است نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است....؟
فاطمه (مامان آیلین)
18 تیر 91 11:13
نمیدونستم باید از نی نی گپ استفاده کنم ولی حالا دیگه یاد گرفتم
الهه مامان رادین
18 تیر 91 16:23
دعا میکنم خدا بهت صبر و آرامش بده.... عزیزم اون فرشته کوچولو هم دوس نداره اینقده غصه بخوری فدات شم.....هرچند میدونم سخته ....الهی صبرررررررررر
مامان فاطمه حسنا
19 تیر 91 5:19
سلام. باور کنید ما هم در غم شما شریکیم. الینای عزیز توی اتاقش منتظره تا باهاتون هم دردی کنه... برین تا از این ابرها بارون بباره.
مامانی درسا
19 تیر 91 9:55
سلام دوست خوبم ...... بهتر شدی ؟؟؟؟ عزیز دلم برو خصوصی
فرزانه
19 تیر 91 15:20
از وقتی اومدم وبلاگت فقط دارم اشک می ریزم واقعا خیلی سخته خدا بهتون صبر بده نمیدونم چی بگم تو رو خدا اهنگتو عوض کن به خدا دخترت هم راضی نیست این طوری خودتو عذاب بدی تو باید محکم باشی خانمی
طاهره مامان امیرعلی
19 تیر 91 16:23
سلام عزیزم، نمیدونم چرا بعضی وقتا ما آدمارو اینطوری امتحان میکنه. ولی با تمام بغضی که الان داره گلومو خفه میکنه از خدا برات صبر و آرامش می خوام. عزیزم با این دل شکستت که فقط جای خداست برای ما هم دعا کن.
یاس
19 تیر 91 16:59
عزیز دلم.گفتن این کلمات هیچ دردی رو دوا نمیکنه.شاید تویه دلت بگی که حال منو هیچکس درک نمیکنه.نمیدونم.... حق با توست دوست خوبم.فکر کردن بهش سخت و نفس گیره چه برسه به تحمل کردنش.دلم میگیره.کاش همه دردها یک دوایی داشت.کاش میشد قلب و روح خسته اتت رو آروم کرد. هیچی نمیتونم بگم که غصه هاتو کم کنم.فقط از خدا برات صبر میخوام دوست خوبم
سپیده
19 تیر 91 19:02
نمیدونم از کدوم وب امدم اینجا اما وقتی یکی از نوشته ها رو خوندم تمام مطالب رو خوندم کلی بغض گلوم رو گرفت به چشای دختر معصوم که نگاه کردم اشک تو چشای خودم حلقه زد من عاشق بچه هام اصلا نمیدونم چی باید بگم....... فقط امدم بگم منو هم تو غمتون شریک بدونین .....
مامان تنها
19 تیر 91 22:07
وايييييييي عزيزممم من كه با ديدن وبت فقط گريه كردم آخه منم بچمو خدا ازم گرفت شعرايي كه تو وبت نوشتي دلم و آتيش زد منم امشب عجيب دلم براش تنگه بازم تو عكساشو داري ببيني من كه هيچي ازش ندارم انقد حالم بده كه فقط ميخوام بميرم
ضحی
20 تیر 91 8:05
دوستم برو حرم سرتو بذار روی شونه امام رضا تا جایی که میتونی گریه کن واز خودشون یه بچه سالم بخواه مطمئن باش جوابتو میدن
کودکانه های من
20 تیر 91 18:37
سلام به خاطر پرواز فرشته دوست داشتنیتون تسلیت میگم اتفاقی وبتون رو پیدا کردم ، نوشته هاتون رو خوندم بغضم ترکید ، خدا میدونه چقدر گریه کردم براتون از خدا صبر طلب میکنم یاحق
نایسل
20 تیر 91 19:00
bashe khojjgeleamm
الهام مامان رامیلا
20 تیر 91 23:47
بخدا نمی دونم چی بگم اصلا خدا صبر بهت بده مادر بودنت ستودنیست
مامان شایان
21 تیر 91 1:44
سلام. من دیشب وب شما رو دیدم.فقط نیم ساعت گریه کردم. از خدا میخوام بهتون صبر بده.خیلی سخته.ولی یقین دارم که خدای مهربون به شما آرامش میده
مامان پریا
21 تیر 91 13:55
سلام عزیز دلم بهتری؟چه دوستای خوبی دارید همشون مهربون و دلسوز.دلتنگی بد دردیه به خصوص وقتی دلتنگ کسی باشی که میدونی دیگه پیشت نمیاد عزیز دلم سعی کن یه جوره دیگه ای به قضیه فکر کنی به اینکه اگه زنده می موند و این بیماری زجرش میداد من همیشه به فکرتم و برات دعا می کنم زودتر حالت بهتر بشه خیلی دوست دارم
نایسل
21 تیر 91 19:21
عزیزم منم امروز حال خوبی نداشتم بهتر نیومدی فاز غم بت میدادم
نایسل
21 تیر 91 20:32
قسمت بود دیگه ولی تب لتم خیلی گناه داشت من تازه خریده بودمش همش دوهفته ام نمیشد
نایسل
21 تیر 91 20:53
تانیم
ساعت دیگه میام به حرفیم هستی؟


بيا دوستم .منتظرتم
بهناز مامان یلدا و سروش
22 تیر 91 1:54
سلام . به صورت اتفاقی وبتون رو دیدم. اصلا باور نمیکنم.اشکام همینطور داره میاد. من خودم مادرم میتونم درکت کنم. از خدا میخوام بهت صبر بده گرچند این داغ تا ابد تو دل میمونه.


ممنون بهناز جان؛آدرس وبتو بده حتما .
ستاره زمینی
26 تیر 91 12:06
آناهیتا مامانیه آرمیتا
10 مرداد 91 13:48
عزیزم من به جای تو یه دل سیرگریه کردم .ازخداآرامش میخوام برات . کاش نوشته هاتو نمیخوندم خیلی ناراحتم وهمینجوردارم اشک میریزم.
مطمءن باش خدادوباره برات برش میگردونه اما توی یه فرصت دیگه

ممنون گلم
افسانه
26 مرداد 91 14:08
الهی بمیرم من عزیز دلم خیلی غصه دار شدم کاش به جای دخملت من پر پر میشدم الهی بمیرم اشکم سرازیر شد درسته منم 18 سالمه ولی 17 سال و اماه از فرزندت بزرگترم کاش من میمردم درد شما رو نمیدیدم