الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

الینا دختر دوست داشتنی من

روزهای بدون تو

1391/4/17 0:03
نویسنده : مامان
2,825 بازدید
اشتراک گذاری

      خــــدايا

     همه از تو مي خواهند،بدهي

     من از تو مي خواهم ، بگيري
     خـــــدايا...

     اين همه حس دلتنگي را از من بگير ...

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

فاطمه (مامان آیلین)
14 تیر 91 15:06
خدایا ! تو رو به هرکس یا هرچیزی که پیشت ارج و قرب داره قسم میدم دل این مامان دلشکسته رو آروم کنی
مامان ساینا
14 تیر 91 15:31
خدایا حکمتت در چیست؟ می دهی و می گیری و من می دانم در این دادن ها و ندادن ها سری نهفته است. می دانم می خواهی من آن راز را کشف کنم. اما گاهی خسته ام. گاهی اندوه داشتن و غم نداشتن رهایم نمیکند. خدایا خود راه گشایم باش. خودت این راز را برایم آشکار کن. خودت نشانه هایش را پیش رویم قرار ده. خدایا کنارم باش. خود را به تو می سپارم.
marjan
14 تیر 91 16:08
مامان ِصبور ِالينا سلام.من وبتونو خوندم.راستش خيلي هم ناراحت شدم.شما كم غمي رو تحمل نميكني.من اگر جاي شما بودم شايد كم مياوردم.من ن از نصيحت كردن خيلي بدم مياد.البته هيچوقت در جايگاهي نيستم كه خانم عاقل مثل شمارو نصيحت كنم.من يه خواهر دارم اون26سالشه البته فكرنكنم شماهم سنت خيلي بيشترازاين باشه.اما ميخوام بهت يه چيزايي بگم كه اگه خواهرمم بود بهش همينارو ميگفتم،ميدوني چيه خانمي؟شما غم خيلي بزرگي رو تحمل ميكني،خيلي بزرگ،بخدا من عكساشو كه ديدم دلم آتيش گرفت.اما خداوند گاهي بنده هاي خوبشو امتحان ميكنه،گاهي اين امتحانا سخت هم هستن،خيلي سخت،اما،خداوند ميدونه كيارو براي اين امتحانا انتخاب كنه كه كم نيارن.مطمئن باش خداوند هميشه براي ادماي صبور بهترينارو در نظر داره.من شك ندارم.وشماهم يكي از اون آدماي صبوري.
ماماني شما بايد رو پا بايستي ميدونستي شما مهم ترين ركن تو خونه هستي؟اگر شما نباشين ديگه هيچي نيس.
ماماني از خداوند ميخوام به دلتون صبر و آرامش بده،اما خيلي مراقب خودتون باشين.مطمئنم الآن الينا كوچولو از آسمونا شمارو نگاه ميكنه.وباديدن غم ِشما اونم ناراحت بشه.
شايد باديدن سن من بگينواين حرفا به توچه و اينا امابخدا يه لحظه حس خواهرانه بهم دستداد ببخشيد اگر گستاخي كردم
هميشه آروم باشين




مرجان گلم ممنون که به من سرزدی عزیزم.اتفاقاحرفات خیلی بهم آرامش میده و البته حرفای تمام دوستای خوبم که همیشه به یادم هستن.
با بودن شماها حالم بهتر میشه.
مرجان عزیزم منم 26 سالمه
elina
15 تیر 91 0:09
سلام مرسی که به وبلاگ خواهرم سر میزنین خیلی از نظر هاتون خوشحال میشم واقعا ممنون بازم بهمون سر بزنید خوشحالم که وبلاگ الینا جون رو آپدیت میکنین من همیشه به وبلاگتون سر میزنم و دعا میکنم حالتون خوب باشه
مامان مارال فرفری
15 تیر 91 2:42
از خدا برای تو فقط آرامش داشتن و صبور بودن رو میخوام دوست خوبم
marjan
15 تیر 91 21:44
كفتگويي باخدا گفتم : خدایا خسته ام دیگه امیدی ندارم ، از بیکاری و از دست آدما ، از دست شیطان و گناهام خدا گفت : لَا تَقنَطوا مِن رَحمهِ الله - از رحمتم نا امید نشو ( زمر / 53 ) گفتم : هیشکی نمی دونه تو دلم چی میگذره ؟ خدا گفت : إنَّ الله یَحُولُ بَینَ المَرء وَ قَلبه- من حائل هستم بین انسان و قلبش ( ق/16 ) گفتم : همه فراموشم کردن تو هم منو فراموش کردی ؟؟ خدا گفت : فاذکرونی أذکرکم – یاد کنیدمرا تا یاد کنم شمارو ( بقره / 152 ) گفتم : گفتی بهم صبرکن آخه تا کی باید صبر کنم ؟؟ خدا گفت : و ما یُدریک لَعَل الساعه تَکونُ قَریبا - تو چی می دونی شاید موعدش نزدیک باشه ( احزاب / 63 ) گفتم : تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچیک خیلی دوره ! تا اون موقع چیکار کنم ؟ خدا گفت : واتبع ما یوحی إلیک و اصبر حتی یحکم الله – کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا حکم کنم ( یونس / 109 ) گفتم : خدای من ! تو خدایی و صبور ! چرا هر چی ازت میخوام بهم نمیدی ؟ خدا گفت : عسی أن تحبوا شیئا و هو شر لکم – شاید چیزی که تو دوست داری ، به صلاحت نباشه ( بقره / 216 ) گفتم : تو نسبت به کیا مهربونی ؟ چون میدونم خیلی مهربونی . خدا گفت : إن الله بالناس لرئوف رحیم – من نسبت به همه مردم مهربونم ( بقره / 143 ) گفتم : دلم بدجور گرفته و نمیدونم شاد باشم ! به چی شاد باشم توی این دنیای بد ؟ خدا گفت : بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا - باید به فضل و رحمت من شاد باشی ( یونس / 58 ) گفتم : اصلاً بیخیال میخوام فقط بخودت توکل کنم و شاد باشم . خدا گفت : إن الله یحب المتوکلین - من ، اونایی رو که توکل میکنن ، دوست دارم ( آل عمران / 159 ) گفتم : بعضی از این آدما فقط تو رو به زبون عبادت می کنن ، نظرت راجع به اونا چیه ؟ خدا گفت : بعضی از مردم ، منو فقط به زبون عبادت می کنن ؛ اگر خیری بهشون برسه ، امن و آرامش پیدا میکنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن ، روی گردان میشن ، خودشون تو دنیا و آخرت ضرر میکنن ( حج / 11 ) دیگه چیزی برای گفتن با خدا نداشتم گفتم : چقدر احساس تنهایی میکنم ! چقدر از من دوری ؟ خدا گفت : فانی قریب– یقیناً من نزدیکتم ( بقره / 186 ) گفتم : تو همیشه نزدیکی این منم که دورم ، چطوری تو رو یادکنم ؟ خدا گفت : واذکر ربک فی نفسک تضرعا ... – صبح و شب ، منو پیش خودت ، با خوف و تضرع و با صدای آهسته یاد کن ( اعراف / 205 ) سکوت کردم و خدا گفت : ألا تحبون أن یغفر الله لکم - دوست ندارید من ببخشمتون ؟؟ ( هود / 90 ) گفتم : معلومه که دوست دارم منو ببخشی . چکار باید بکنم ؟ خدا گفت : واستغفرو ربکم ثم توبو إلیه - پس از من بخواه ببخشمت و بعد توبه کن ( هود / 90 ) گفتم : با این همه گناه ... آخه چیکار میتونم بکنم ؟ توبه منو قبول میکنی ؟ خدا گفت : ألم یعلموا أن الله هو یقبل التوبه عن عباده - مگه نمیدونید من توبه رو از بنده هام قبول میکنم و یقیناً منم که بسیار توبه پذیر و مهربانم ( توبه / 104 ) گفتم : با این همه گناه ، برای کدوم گناهم توبه کنم ؟ این همه گناه رو کی میبخشه ؟؟ خدا گفت : إن الله یغفر الذنوب جمیعاً – من همه گناه ها رو میبخشم ( زمر / 53 ) گفتم : یعنی بازم بیام ؟ بازم منو میبخشی ؟ خدا گفت : و من یغفر الذنوب إلا الله – به جز من کیه که گناه ها رو میبخشه ؟ ( آل عمران / 135 ) مونده بودم چی بگم توی دلم سوال داشتم که چرا بعضی از بنده ها الان دنبال همه چیز هستند جز خدا که خدا گفت : ألیس الله بکاف عبده ؟ آیا من برای بنده هام ( در همه امور ) کافی نیستم ؟ ( زمر / 36 ) گفتم : در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم ؟ خدا گفت : ای مومنین ! من را بسیار یاد کنید و صبح و شام تسبیحم گویید . من با فرشتگانم بر شما درود می فرستم تا شما را از تاریکی ها بسوی نور بیرون آورم ، و من نسبت به مومنان مهربانم ( احزاب / 41-43)
جودی
16 تیر 91 11:12
دلم ترکید.ازخودم خجالت کشیدم که ازمادرانه هام با پسرم مینویسم.فقط میتونم بگم که برای ارامشت تو این روزهای خوب از ته دل دعا میکنم.اما شک ندارن که خدا چیزی را از ادم نمیگیره مگر اینکه در ازای اون چیز بهتری بده.
الهه مامان روشا جون
17 تیر 91 0:21
سلام عزیزم.من یه دفعه دیگه به وبللگت سر زدم و شما هم جواب منو بی پاسخ نذاشتی و اومدی پیشمون.باور کن خیلی وقتا دلم میخواد بیام پیشت و احوالت رو جویا بشم ولی میترسم مزاحمت بشم.حتی میخواستم لینکت کنم گفتم شاید خوشت نیاد. ما شب نیمه شعبان رفتیم جمکران اونجا با این وجود بی قابلم خیلی واست دعا کردم.حتی میتونی بری تو وبم ببینی اسمت رو اوردم خیلی دوست داشتم عکس ایلنای بهشتی رو میذاشتم ولی گفتم چون اجازه ندارم کار درستی نیست. فقط همین جا خدا ررو به حق این ماه عزیز قسم میدم بهت کمک کنه.من خیلی رو سیاهم ولی تو دامنم دارم یه سید رو پرورش میدم الهی ججد روشا آه دلت رو بی جواب نذاره. راستی دوست داشتی درخواست دوستیمونو تو نی نی گپ تایید کن.منم 26 سالمه.
تینا
17 تیر 91 22:56
عزیز دلم مامانی جونم ان قدر غمگین نباش میدوونم خیلی خسته خیلی زیاد.... خداوند مهربون تر از این حرفاس حتما حکمتی توش بوده که این اتفاق افتاد خدا بنده های خوبشو بیشتر از همه امتحان میکنه اونم امتحاناتی به این سختی
نایسل
21 تیر 91 10:59
سلام گلم هستی؟
افسانه
26 مرداد 91 14:06
الهی بمیرم من عزیز دلم خیلی غصه دار شدم کاش به جای دخملت من پر پر میشدم الهی بمیرم اشکم سرازیر شد


خدانکنه عزیزم .ممنون به من سر زدی